تو غزل ترین نگاهی
توی باغ عاشقانه
دارم از تو زنده می شم
اتفاق عاشقانه
منو حلقه کن تو دستت
منو از تنت بیاویز
نذار از سکه بیفتم
بابت این دل نا چیز
زخمیم از شب حسرت
نرسیدم به تماشا
منو با خودت بیامرز
تازه کن جان و به دریا
عطش جاده ی بوسه
گر گرفته تا نگاهت
لحظه بونتو می گیره
خیره می مونه به راهت
ساکتم در شب بی تو
پرم از هجوم فریاد
حس بکر با تو بودن
منو تا ستاره پر داد