-
چراغ زندگی ام
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:29
-
میدونم بر نمیگردی
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:29
-
بین صد تا گل
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:24
-
دیدی غم عشق
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:23
-
دیدی غم عشق
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:23
-
بزار بگم
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:22
-
بزار بگم
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:22
-
اگه عشق منی
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:22
-
زیر بارون
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:21
-
دلم غم دارد
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 15:16
-
راز من
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:37
-
چشمات
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:37
-
چشمات
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:37
-
شیشه
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:36
-
سکوتم
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:35
-
غریب
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:34
-
جرم من
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:33
-
عشق
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:33
-
نشد
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:32
-
ای کاش
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:31
-
محتاج
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:30
-
سکوت
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:29
-
کاشکی ندونی
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 12:20
کاشکی ندونی وقتی که میرم کاشکی ندونی بی تو میمیرم مرگ قناری دیدن نداره گلی که خشکید چیدن نداره میرم از اینجا وقتی که خوابی من اهل خشکی تو اهل آبی این نامه از دختر کویره وقتی میخونیش که خیلی دیره میرم از اینجا با پای خسته با چشمی گریون قلبی شکسته بغضی هنوزم مونده تو سینه دوری چه سخته قسمت همینه
-
من نمیدانم
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 10:23
من نمی دانم و همین درد مرا سخت میآزارد که چرا انسان، این دانا، این پیغمبر در تکاپوهایش چیزی از معجزا آن سوتر ره نبرده است به اعجاز محبت! چه دلیلی دارد؟ چه دلیلی دارد؟ که هنوز مهربانی را نشناخته است؟ و نمیداند در یک لبخند چه شگفتیهایی پنهان است! من بر آنم که در این دنیا خوب بودن- به خدا سهلترین کار است ونمیدانم که...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1387 19:57
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم ● باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم ● و من اندیشه کنان غرق این پندارم - که چرا خانه کوچک...
-
از طرف خدا
پنجشنبه 19 دیماه سال 1387 12:09
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای...
-
از طرف خدا
پنجشنبه 19 دیماه سال 1387 12:09
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای...
-
شکست عشق
پنجشنبه 19 دیماه سال 1387 12:01
موضوع: "> --> این متن رو تقدیم می کنم به تمام کسانی که عاشق شدند، در عشق شکست خوردند و هیچگاه طعم بودن و در آغوش کشیدن یار را نچشیدند. با این وجود حرمت عشق را پاس داشتند و به مضحکه تلخ زبانان گوش ندادند. این تکه پاره ای از احساسات، مختص من نیست. همه ما ممکنه با عمق کمتر یا بیشتر با تک تک سلولهایمان لمسش کنیم پس تقدیم...
-
هستی من
دوشنبه 11 آذرماه سال 1387 20:23
سلام هستی من وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره . وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش...
-
عشق من
دوشنبه 11 آذرماه سال 1387 20:22
چه احساس نازنین و شیرینیه . . . رو در رو با کسی که دوسش داری بشینی(اتیشگاه) به چشاش نگاه کنی تا عمق وجودت،از یه گرمای عمیق آب بشه قلبت پر تپش بشه انگار که داره از سینت کنده میشه چه احساس عجیبیه . . . وقتی بخوای با انگشتات،صورتش رو حس کنی با موهاش بازی کنی از لباش... خدای من... باور کردنی نیست... اونی که میخوای...دوسش...